خودروهای دیفرانسیل جلو بهتر هستند یا دیفرانسیل عقب؟ این سوالی است که بسیاری از علاقهمندان خودرو مطرح میکنند و البته هر یک نیز نظرات متفاوتی در مورد این دو سیستم دارند. در این بخش مروری بر این دو سیستم انتقال قدرت خواهیم داشت تا مشخص شود درنهایت کدامیک بر دیگری برتری دارند؛ دیفرانسیل جلو یا دیفرانسیل عقب.
تا دهه ۷۰ میلادی، سیستم انتقال قدرت به چرخهای عقب را میشد در بسیاری از خودروها دید و به همین نسبت این سیستم عمومیت بیشتری داشت اما از این دهه، بهآرامی خودروهای دیفرانسیل جلو توانستند جایگاه خود را به دست آوردند. این خودروها هرچند از دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی حضور نسبتا پررنگی در بازار داشتند اما همیشه پشت سر دیفرانسیل عقبها بودند داشتند. به دنبال افزایش بهای سوخت و افزایش تولید خودروهای کوچک، این خودروها توانستند برتریهای خود را نشان دهند. پیش از پرداختن به این موضوع که دیفرانسیل جلو بهتر است یا دیفرانسیل عقب، بهتر است ابتدا ساختار دو سیستم را بهطور دقیقتر بررسی کنیم.
هرچند ابداع سیستم دیفرانسیل جلو در خودرو به بیش از یک قرن پیش باز میگردد، ولی این سیستم از دهه ۶۰ میلادی بهمرور فراگیر شد. استفاده از ساختار دیفرانسیل جلو در آن زمان بیشتر محدود به خودروهای اقتصادی و کوچک شهری بود و کمتر پیش میآمد خودروهای بزرگ از این ساختار استفاده کنند.
در این ساختار به دلیل حذف میلگاردان، فضای عقب خودرو در قسمت کف صافتر میشود و به این ترتیب فضای این قسمت افزایش پیدا میکند. همچنین به دلیل حذف میلگاردان، اتلاف نیرو کمتر میشود و از این نظر نیز این ساختار برای خودروهایی که موتور ضعیفی داشتند ایدهآل بود. بهعلاوه امکان نصب موتور بهصورت عرضی نیز در این خودروها وجود دارد که باعث میشود فضای کمتری در محفظه موتور مورد استفاده قرار گیرد و به همین دلیل فضای بیشتری برای اتاق سرنشینان باقی میماند.
مجموع این عوامل باعث شده بود در ابتدا، ساختار دیفرانسیل جلو عمدتا برای خودروهای کوچک و اقتصادی استفاده شود. البته در این میان آمریکاییها گاهی مسیر متفاوتی را طی میکردند و بهعنوان نمونه در دهه ۶۰ میلادی شاهد عرضه خودروهایی مانند کادیلاک الدورادو و اولدزموبیل تورنادو بهصورت دیفرانسیل جلو بودیم که هر دو خودروهایی بزرگ بودند.
وضعیت در اواسط دهه ۸۰ میلادی تغییر کرد و در این زمان شاهد بودیم دیگر سدانهای متوسط هم بهصورت دیفرانسیل جلو تولید میشدند تا جایی که دیفرانسیل عقب عملا فقط در خودروهای بزرگ لوکس و خودروهای اسپرت دیده میشد هرچند در این میان حتی این خودروها هم گاهی با ساختار دیفرانسیل جلو عرضه میشدند.
با ورود کراساوورها اما وضعیت کاملا به نفع دیفرانسیل جلو تغییر کرد. کراساوورها هرچند ظاهری شبیه به شاسیبلندها داشتند اما باید میتوانستند مصرف سوخت پایین و فضای بزرگ کابین را بر روی ساختار یک خودرو سواری ارائه کنند. به همین دلیل در این خودروها شاهد گسترش ساختار دیفرانسیل جلو بهصورت استاندارد بودیم و معمولا مدلهایی با سیستم AWD بهصورت آپشن عرضه میشدند و این وضعیت اکنون هم ادامه دارد. در این زمینه میتوانید مقاله تفاوت کراس اوور و شاسی بلند چیست را بخوانید.
در مقابل در این ساختار از یکطرف پیچیدگی بخش جلو به دلیل یکپارچگی موتور و دیفرانسیل بیشتر شده و تعمیرات آن دشوارتر میشود و علاوه بر این تمرکز وزن در این قسمت بیشتر است که میتواند فشار به جلوبندی را باعث شود.
همانطور که گفتیم، قبل از پرداختن به مقایسه دیفرانسیل جلو و عقب، بهتر است بهدرستی با ساختار و مزیتهای هر دو سیستم آشنا شویم و به همین دلیل در اینجا به سراغ ساختار دیفرانسیل عقب میرویم.
در ساختار دیفرانسیل عقب همانطور که از نام آن مشخص است، دیفرانسیل خودرو در عقب است و به این ترتیب نیرو به چرخهای عقب خودرو میرسد. در این ساختار موتور در جلوی خودرو قرار دارد و نیرو به گیربکس میرساند و نیرو از گیربکس باید به دیفرانسیل عقب برود. این کار با کمک یک میله بلند به نام میلگاردان انجام میشود.
ساختار دیفرانسیل عقب، هرچند ازنظر طراحی بخشهای مختلف به دلیل ابعاد بزرگتر، سادهتر و تعمیر پذیرتر است، اما در مقابل اتلاف نیرو در آن بیشتر خواهد بود. علاوه بر این، میلگاردان بهعنوان میلهای که در طول خودرو کشیده میشود، نیاز به فضایی در کف خودرو دارد و این مسئله باعث میشود در وسط این خودروها یک برآمدگی برای انتقال میلگاردان وجود داشته باشد که طبیعتا بخشی از فضای داخلی را میگیرد.
درمجموع به دلایلی که در ادامه توضیح میدهیم، این ساختار اکنون بیشتر برای خودروهای اسپرت و سدآنهای بزرگ و لوکس استفاده میشود هرچند بهمرور در حال از دست دادن جایگاهش است و بسیاری از خودروهای این کلاس به سمت استفاده از ساختار AWD رفتهاند.
برای مقایسه دیفرانسیل جلو یا عقب، این دو سیستم را در شرایط کارکرد هر یک از آنها بررسی کرد. به این ترتیب مقایسه دیفرانسیل جلو و دیفرانسیل عقب، شکل واقعیتری به خود میگیرد.
در زمان شتابگیری، به دلیل بر هم خوردن تقسیم وزن خودرو، بخش انتهایی خودرو به سمت پایین حرکت کرده و بخش جلویی خودرو بالا میآید. در این شرایط جلوی خودرو سبکتر شده و فشار بر روی عقب خودرو بیشتر میشود. اگر چرخهای محرک در جلو باشند سریعتر دچار هرزگردی میشوند چون وزن کمی روی آنها است. به همین دلیل در شتابگیریهای سریع، خودروهای دیفرانسیل عقب برتری دارند. البته این مسئله بیشتر برای خودروهای اسپرت و خودروهایی با توان موتور بالا مهم است.
در مقابل شروع آرام حرکت در زمینهای لغزنده با خودروی دیفرانسیل جلو آسانتر است چون وزن بیشتر روی محور، اصطکاک بیشتری را ایجاد میکند. به این ترتیب شروع حرکت آرام در برف، با این خودروها آسانتر است و خودرو کمتر دچار هرزگردی میشود.
از سوی دیگر کنترل خودروهای دیفرانسیل عقب در پیچها آسانتر است در حالیکه در خودروهای دیفرانسیل جلو به دلیل آنکه چرخ محرک و فرمان پذیر یکسان است کنترل خودرو دشوار میشود. این دو خصوصیت هرچند در خودروهای اسپرت برتری را به دیفرانسیل عقب میدهند اما هیچیک برای یک خودروی شهری کاربرد ندارند و به همین دلیل برای یک خودروی شهری، همچنان ساختار دیفرانسیل جلو ایدهآلتر است.
خودروهای دیفرانسیل عقب بهطور طبیعی تمایل به بیش فرمانی دارند که برای رانندگان حرفهای ایدهآل است اما دیفرانسیل عقبها معمولا اندکی کم فرمانی دارند که کنترل خودرو را در پیچهای تند دشوار میکند. به همین دلیل بازهم برای خودرویی با کاربرد شهری، ساختار دیفرانسیل جلو مناسبتر است. موارد عنوان شده احتمالا بهتر میتوان به سوال اصلی این مقاله، دیفرانسیل جلو یا دیفرانسیل عقب پاسخ داد چراکه هر یک از این سیستمها برای یک خانواده از خودروها مناسب هستند.
ثبت نظر